English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5399 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mineralization U تبدیل به حالت معدنی یا سنگ معدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
mineralize U تبدیل بسنگ معدن کردن
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
pseudomorph U جسم معدنی که نمودجسم معدنی دیگر ر را بخود گرفته باشد
cipher U فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
ciphers U فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
amplitude U تبدیل سیگنال آنالوگ به حالت عددی
cyphers U فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
decrypt U تبدیل داده کد گذاری شده به حالت اصلی اش
decoded U تبدیل داده کد گذاری شده به حالت اصلی آن
decodes U تبدیل داده کد گذاری شده به حالت اصلی آن
decode U تبدیل داده کد گذاری شده به حالت اصلی آن
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
decoder U برنامه یا وسیلهای که داده را به حالت دیگری تبدیل میکند
atoms U مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atom U مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
encrypt U تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
reduces U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reducing U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
decipher U تبدیل یک پیام رمز دار یا کد گذاری شده به حالت اصلی متن
reduce U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
deciphered U تبدیل یک پیام رمز دار یا کد گذاری شده به حالت اصلی متن
deciphers U تبدیل یک پیام رمز دار یا کد گذاری شده به حالت اصلی متن
formatter U برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
waveform U تبدیل وذخیره سازی یک حالت موج به صورت عددی با استفاده از مبدل آنالوگ / دیجیتال
roving U نخ نیم تاب [نخی که از حالت فتیله درآمده و در مرحله قبل از تبدیل شدن به نخ باشد.]
analogue U مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogues U مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
image [وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند.]
images U وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند
digitize U سطح حساس که موقعیت قلم را به حالت عددی تبدیل میکند تا رسم ها وارد کامپیوتر شوند
analogue U ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
scanner U وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
scanners U وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
analogues U ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
bureau U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureaus U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
shaft inset [shaft station] U راهروی معدن [ایستگاه معدن]
serials U اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serial U اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
preparation U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparations U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
reads U گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
read U گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
ocr U وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
analogue U مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues U مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
spa U اب معدنی
mineral water U آب معدنی
mineral U معدنی
mineral water U اب معدنی
min U معدنی
inorganic U معدنی
mineral U اب معدنی
spas U اب معدنی
asphalt U زفت معدنی
ozokerit U موم معدنی
inorganic acid U اسید معدنی
deposit U ذخیره معدنی
mineral U ماده معدنی
ores U سنگ معدنی
muscovy glass U شیشه معدنی
deposits U ذخیره معدنی
asphaltum U قیر معدنی
asphaltum U زفت معدنی
ore U سنگ معدنی
asphaltite U قیر معدنی
pumice stone U اسفنج معدنی
inorganic polymer U بسپار معدنی
mineralize U معدنی کردن
inorganic base U باز معدنی
scoria U تفاله معدنی
paraffin U موم معدنی
mineral oil U روغن معدنی
spas U چشمه معدنی
bitumen U قیر معدنی
spa U چشمه معدنی
mineral material U ماده معدنی
mineral coal U ذغال معدنی
galenite U سرب معدنی
mineral pigment U رنگ معدنی
mineral pitch U قیر معدنی
mineral U مواد معدنی
mineral spring U چشمه معدنی
mineral trass U تراس معدنی
mineral wax U موم معدنی
obsidian U شیشه معدنی
mineral dye U رنگینه معدنی
pit sand U ماسه معدنی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
inorganic pigment U رنگدانه های معدنی
to abandon a mine U ترک کردن معدنی
ore U معدنیات کلوخه معدنی
wollastonite U سنگ معدنی "وولستونایت "
antimony U توتیای معدنی انتیمون
bioinorganic chemistry U شیمی معدنی زیستی
watering place U محل چشمه اب معدنی
pockety U دارای چالههای معدنی
montan wax U موم سخت معدنی
kaolinite U سنگ معدنی بفرمول 4
ores U معدنیات کلوخه معدنی
mineral oil U روغن معدنی یانفت
table waters U ابهای معدنی سر سفره
malthite U نوعی موم معدنی
maltha U نوعی موم معدنی
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
mica U سنگ طلق شیشه معدنی
willemite U سنگ معدنی رنگارنگ متبلور
pyroxene U ماده معدنی بلوری وسفید
mica U تلق نسوز شیشه معدنی
magma U خمیر مواد معدنی یا الی
terra alba U مواد معدنی سفید رنگ
picrate U نمک الی یا معدنی اسیدپیکریک
mineralize U مواد معدنی جمع کردن
to abandon a mine U دست کشیدن از کار در معدنی
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
abiston U سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
geyser U چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
geysers U چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
knockstone U کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
geysers U چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
geyser U چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
maltha U چسب قیر وموم زفت معدنی
malthite U چسب قیر وموم زفت معدنی
asbestos U سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
workings U همه بخشهای حفاری شده معدنی
earth pigment U رنگینه های معدنی مثل خاک رس
to descend [into a mine] U وارد معدنی شدن [مثال با آسانسور]
to enter [into a mine] U وارد معدنی شدن [مثال با آسانسور]
goethite U اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
wheal U معدن
chalcopyrite U معدن مس
copper mine U معدن مس
mineral U معدن
mined U معدن
mine U معدن
mines U معدن
hydro U هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
nitrate U نمک معدنی یانمک الی جوهر شوره
gahnite U ماده معدنی برنگ سبزتیره بفرمول 4O 2Al Zn
schiller U تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
nitrates U نمک معدنی یانمک الی جوهر شوره
quarrying U معدن سنگ
trammer U جرثقیل معدن
winnings U استخراج معدن
winning U استخراج معدن
tinstone U معدن قلع
lode U رگه معدن
zoisite U سنگ معدن
prospector U معدن یاب
quarrying U معدن شن و ماسه
mine timber U الوار معدن
minecar U واگن معدن
copper ore U سنگ معدن مس
miner's lamp U چراغ معدن
mineralogist U معدن شناس
minette ore U سنگ معدن
prospector U معدن کاو
prospectors U معدن یاب
prospectors U معدن کاو
mine locomotive U لکوموتیو معدن
mine coal U ذغال معدن
mercury mine U معدن جیوه
stone quarry U معدن سنگ
stone pit U معدن سنگ
Recent search history Forum search
1 if there's any justice
1incentive
1affixation
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1Both the Afghan government and the international society agree that Afghanistan confronts major challenges before mining becomes the country’s economic lifeline and help create creation of a more self
1skirts
1حالت خوبه
1'no'said oliver,with an"ask me,ask me!"look on his face
2encapsulate
1امولایت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com